سلام عزیزم
شرمنده یه چند روزی سرم شلوغ بود یادم رفت ببخشید به دل نگیریااااااااااااا
چند روز پیش ، پیشم بودی داشتیم واسهآیندمون حرف میزدیم من احساس کردم جدید نگرفتی!!!!!!
ولی نه جدی گرفتی جونوقتی رفتی خونه بهم اس دادی کهخیالت تختمنهمون کاری میکنم کهتو میخوایی
دیروزم پیشم بودی یه نمه درباره خواستگاری خرید حرف زدیم
قرار بود خالت بیاد یعنی تو اسرار داشتی که خالت بیاد خالت زحمت کشید برای ما ولی دلیل مخافتمو بهت گفتم توام قبول کردی که خالت نیاد ولی دلم نمیاد تو ناراحت باشی واسه همین گفتم که خالت بیاد ولی تو دلم یه چیزی میگه که به مشکل برمیخوریم
دیروز سرما خورده بودم هی اعتصه میکردم توام همش میگفتی جان سرما خولدی!!!!!
انقدر خوش میومد
منم که همش عادت دارم انگشت تو. دهنت کنم دیروز انگشتمو گاز گرفتی نافرم خیلی درد گرفت یه جوری شد انگار دیگه حس نداشتم بعد دلت سوخت بوسش کردی انقدر حال کردم که نگو خیلی خوشم اومد احساس خوبی داشتم
هوا دیروز خیلی داشتی عین این زن های شوهر دار بودی برام
گلوم درد میکرد توام اس دادی به (س) که به کامرانم خوب غذا بده غذاشو خوب گرم کن چیزای روغن دار بهش نده گلوش درد داره
(س)کلی شاکی شد (البته به شوخی)
هر وقت که میبینمت دلم قرص میشه واسه ازدواج باتو ولی گاهی یه کارهای میکنی که یادت حرفات می افتم احساس میکنم تو زندگیمون به مشکل بر میخوریم
بگذریم
دوست دارم
خیلی دوست دارم