خواستگاری 1390/6/24

واااااااااااااای دیشب خونتون بودیم خواستگاری

واااااااااااااای دختر باورم نمیشه وقعا من دارم زنمیگیرم واقعا تو داری زنم میشی؟

ما با ماشین خومون اومدیم مهدی اینا با ماشین خودشون تو راه ماشین مهدی اینا بنزین تموم کردن وای من داشتم آتیش میگرفتم همش به مهدی میگفتم من سر خواستگاری تو کند زدم همش همینو بهش میگفتم

خلاصه تهش اومدیم ولی خیلی دیر شد

من اصلا استرس نداشتم ولی وقتی باباتو دمه در دیدم احساس کردم قلبم مثل یه بمب ساعتی داره میترکه انقد تند تندمیزد که نگو

وقتی از پله ها داشتم میومدم بالا سر خوردم ولی خالت که دمه در بود داشت با مامان اینا سلام علیک می کرد منو ندید ولی همین باعث شد استرسم دوبرابر بشه

اومد تواتاق گل دستم بود هول شدم به همه دست دادم بعد با دسته گل نشستم یه هو دیدم خالت اومد طرف من گفت چرا زحمت کشیدی انقدر هول بود نفهمیدم منظورش چیه

بعد فهمیدم دسته گلو میگه پاشدم بهش دادم من فکر میکردم باس به تو بدم گلو

من کلا سرم پایین بود

کنار بخاری بود گوشی عموت رو بخاری بود یه دفعه ویبره خورد روح من ار تنم جدا شد داشتم سکته میزدم

زن عموت واسم چای آورد منم که همش داشتم عرق میزدم میدونستم اگهچای بخورم خیسه خالی میشم نخورد زن عموت خیلی اسرار کرد دو تا لی خوردم دیدم تمام پشتم پر عرق شد ولش کردم

شیرینی وارد زن عموت برداشتم ولی رو نداشتم بخورم آخه ترسیدم دستم بلرزه دستم خامه ای بشه اونوقت دستمال کاغذی از من دور بود رو نداشتم پاشم بگیرم

شیرینی ام نخوردم میوه آوردن سیب برداشتم ولی بازم روم نمیشد بخورم دلش دلم پاره میشد واسه سیبه

تو حال استرس بودم تازه داشتم کنترلش میکردم که بابام شروع کرد به حرف زدن چنان استرسی بهم دست داد که انگار نفسم در نمی اومد

همش میگفتم به خودم بابا چیه مگه اومدی خواستگاری کار بد که نکردی خجالت میکشی ولی اینا دلداری ها تاثیر نداشت

صحبت ها تموم شدتو چای آوردی اول روم نشدبخورم بعدبه خودم قبولوندم که عزیزت آورد بخور همین که من چای رو گرفتم زن عموت گفت خوب چای خار چای ره بخرده بسمه الله

همه چای رو برداشتن انگار منتظر من بودن

همه چی به نظر من خوب پیش رفت عالی بود

دیگه کمکم داشتیم وقته خداحافظی میکردیم که من احساس کردم  ضربان قلبم داره کمکم به حالت عادی بر میگرده

خداحافظی کردیم اومدیم

شمام یک هفته وقت خواستین واسه تحقیق جواب دادن

تا یک هفته دیگه

دوست دارم

خیلی زیاد دوستدارم

نمی دونم چرا؟؟؟؟

سلام عزیزم

دیروز پیشم بودی من مریض بودم ولی اومدم آموزشگاه تب و لرز داشتم تو اومدی عیادتم ۲ توکموپتم آوردی که من همون جا رو پله ها خوردمش چه حالی داد

همه چی داشت خوب پیش میرفت تا این که من اومدم بالا کار داشتم که تو زنگ زدی بیا پایین دو تا مرد اینجا من میترسم

بعدش گفتی ولش کن رفتن

ولی من دلشوره داشتم طاقت نیاوردم اومدم پایین

هرکاری کردم که ببرمت پیش ساسان گفتی نه دلیلشم نگفتی بهم من قاطی کردم سرت داد زدم توام ناراحت شدی

هیچ چیز هیچ چیز قدر این که به حرفم گوش ندی منو شاکی نمیکنه

من اومدم بالا و تو رفتی خونه

زود تعطیل کردم که با تو برم خونه اومدم ولی اومدم پایین هرچی دنبالت گشتم پیدات نکردم

زنگ زدم بهت گفتی داری میری خونه گفتم همون جا بمون تا من بیام

ناراحت بودی

یه کمیش تقصیر من بود نباس عصبی میشدم یه کمیم تقصیر تو بود که چرا به حرفام گوش ندادی

رفتی خونه دهنه مارو آسفالت کردی

هر چی بهت می گفتم آقا تقصیر من بود ببخشید مگه کوتاه میومدی

ما دو تا همدیگه رو خیلی دوس داریم ولی نمی دونم چرا مشکل زیاد داریم

می ترسم با هم ازدواج کنیم باهم نسازیم



شرمنده عزیزم

سلام عزیزم

شرمنده یه چند روزی سرم شلوغ بود یادم رفت ببخشید به دل نگیریااااااااااااا

چند روز پیش ، پیشم بودی داشتیم واسهآیندمون حرف میزدیم من احساس کردم جدید نگرفتی!!!!!!

ولی نه جدی گرفتی جونوقتی رفتی خونه بهم اس دادی کهخیالت تختمنهمون کاری میکنم کهتو میخوایی

دیروزم پیشم بودی یه نمه درباره خواستگاری خرید حرف زدیم

قرار بود خالت بیاد یعنی تو اسرار داشتی که خالت بیاد خالت زحمت کشید برای ما ولی دلیل مخافتمو بهت گفتم توام قبول کردی که خالت نیاد ولی دلم نمیاد تو ناراحت باشی واسه همین گفتم که خالت بیاد ولی تو دلم یه چیزی میگه که به مشکل برمیخوریم

دیروز سرما خورده بودم هی اعتصه میکردم توام همش میگفتی جان سرما خولدی!!!!!

انقدر خوش میومد

منم که همش عادت دارم انگشت تو. دهنت کنم دیروز انگشتمو گاز گرفتی نافرم خیلی درد گرفت یه جوری شد انگار دیگه حس نداشتم بعد دلت سوخت بوسش کردی انقدر حال کردم که نگو خیلی خوشم اومد احساس خوبی داشتم

هوا دیروز خیلی داشتی عین این زن های شوهر دار بودی برام

گلوم درد میکرد توام اس دادی به (س) که به کامرانم خوب غذا بده غذاشو خوب گرم کن چیزای روغن دار بهش نده گلوش درد داره

(س)کلی شاکی شد (البته به شوخی)

هر وقت که میبینمت دلم قرص میشه واسه ازدواج باتو ولی گاهی یه کارهای میکنی که یادت حرفات می افتم احساس میکنم تو زندگیمون به مشکل بر میخوریم

بگذریم

دوست دارم

خیلی دوست دارم

گله دارم، گله دارم

سلام عزیزم

چند روز پیش پیشم بودی خیلی خوش گذشت مثل دوتا زنو شوهر کنار هم بودیم من خوابم میومد تو هم پیشم دراز کشیدی

واااای چه لحظه زیبایی

ولی این دفعه واسه ثبت خاطره خوب با تو نیاومدم واسه گله کردن اومدم

داری اذیت میکنی داری منومجبور میکنی بیام خواستگاریت 

بخدا وقتش نیس

من موقعیتو ندارم همش داری زورم میکنی

من سختمه میترسم

از ته دل راضی نیستم

فردا قراره بیایی پیشم

همش دل شوره دارم دلم قرص نیس

هنوز اون کسی نشدی که من میخوام

گاهی از دهنت یه چیزایی میاد بیرون که بدجور دل سرد میشم 

ولش کن حوصله تایپ کردن ندارم

با این حال



چه حالی داد!!!!

سلام عزیزم

چند روز پیشم بودی منم یادم رفت بنویسم خیلی اذیتت کردم انقدر حال داد هی روسری تو در می آوردم بغلت می کردم

دیروزم پیشم بودی یه چیز جالب من از دست عصبانی بودم بابت حرفی که دیشبش زدی تو صبح زود اومدی پیشم دوستت نگار امتحان داشت توام باهاش اومدی خیلی تعجب کردم صبح زود اومدی

وقتی دیدی من از دست عصبانیم بوسم کردی واقعا تعجب کردم بعدش رفتی ،  شانس اوردم همین که رفتی دایی جون اومد بعدش اس دادی کجا بیام منم گفتم برو طبقه دوم

اومدی رو طبقه دوم منم یه کمی عصبانیتمو روسر خالی کردم دیدم نه تو امروز سرحالی یه کوچولو ناراحت شدی ولی هی بوسم میکردی تو بغلم دراز میکشیدی کلا تو فک بودم ای بابا مریمو از اینکارا

منم خیلی سنگین اصلا بوست نکردم از ساعت ۹ شروع کردی به بوس و ... من تا ساعت ۱۳ تا دایی جون رفت خونه توام اومدی تو آموزشگاه

دیگه حس بوس کردن من شورع شد هی تو بوس میکردی  هی من بوس میکردم خلاصه هرچی اوغده بوس کردن بود دیروز رو سرت خالی کردم

جان دادا چه حالی داد هروقت عشقم می کشید بوست میکردم

تازشم کلی ج ج خ کردم خیلی حال داد انقدر اذیتت کردم همش میگفتی خسته شدم ولی داشتی دورغ می گفتی هی ناز میکردی

یه کمی ام درباره خانوادم گفتم خندیدی البته سئتی هاشونو

دوستت مریم اومد آموزشگاه اتفاقی هم دیگه رودیدن خیلی خوشحال شدی کلی ام سر به سر اون گذاشتم خندیدیم

بعدش تو مریم رفتین ۲۰ دقیقه بعدش زنگیدی که کامران بیا من میخوام برم خونه تنهام حوصله ندارم

منم اومدم رفتیم به سمت کشوری از اون کوچه پس کوچه های  که همیشه میریم ، یادته!!!

کلی ام حرف زدیم

تاکسی خونه شما دو نوع داره یکی شخصی که تو راه سوار میشی یکی ام خطی که تاکسیش زرد رنگه

تو بهم قول قول قول دادی که همیشه تاکسی زرد رو سوار بشی ولی دیروز زدی زیر قولت دیدم که سوار شخصی شدی اتفاقی دیدم انتظار داشتم بگی البته خواستی بگی و فهمیدم یادت رفت

امروز یه جوری که نفهمی به یادت میارم ببینم میگی یا نه؟؟

تاریخ : 1390/5/27

رنگشم به رنگه چشمات میکنم

اه خواستم به رنگ چشمات بکنم یادم نبود رنگ چشمات منحصر به فرد

دوســــــــــــــت دارم

خیــــــلی دوســــــــــت دارم